دختر از پسر پرسید چرا عاشقمی؟؟؟

پسر جواب داد:عشق من دلیل نمیخاد،دل میخاد..
ولی دختر قانع نشد و هربار سوال میکرد..تا اینک پسر پاسخ داد:"بخاطر لبخندت""بخاطر صدات""بخاطر چشات""بخاطر شیطنتات""بخاطر طرز راه رفتنت"...
دختر با لبخند ب بغل پسر رفت و بلند گفت عاشقتم و او را بوسید..
پس از مدتی دختر تصادف کرد و قطع نخاع شد!!
پسر ب پیش او رفت و گفت:یادته گفتی چرا عاشقمی و اصرار داشتی ک برات توضیح بدم؟
"حالا افتادی رو تخت""نمیتونی بخندی""نمیتونی صحبت کنی""نمیتونی نگاه کنی""نمیتونی شیطنت کنی""نمیتونی راه بری"
اگ عشق به این باشه من باید تورو رها کنم،چون هیچ کدوم از دلایلی که برا عشق گفتمو نداری. . .
عشق دلیل نمیخاد،دلـــــــــ میخاد

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: